حدود یه هفته پیش، بعد از تقریبا سه ماه، تو حیاط رفتم و عمو رو دیدم. پرسید دلت تنگ نشده بود؟
شرایط استراس آور:/بذارین چند نفر از غریبههای تاثیرگذار زندگیمو معرفی کنم.
خوش به حال هر چه انسان نیست!شاید باورتون نشه ولی یکی از دلبریای زندگی پیر شدنه.
همین سورپرایز نشدنی که خیلی وقتها بعنوان پوینت منفی بهش نگاه میکنیم که «دیگه از یه جایی به بعد همه چیز تکراریه».
یه جملهای چند روز پیش توی پستای مینیمالها دیدم که تقریبا این بود مضمونش «آدما بیست سال زندگی میکنن و بقیه عمرشون صرف تکرار همون بیست سال میشه»
اما میخوام بگم
دنیا داره روی واکنش جلو میره. واکنشهایی که دومینویی بهم وصل میشن.
و تو هر چندصد بار هم که مقابل یه اتفاقی قرار بگیری، باید برای چند صدمین بار واکنش نشون بدی و کلید کپی پیستی در کار نیست.
مثل سورپرایز شدن درمورد اتفاقی که بار اوله برات افتاده توی هیژده سالگی که دلبری زندگیه،
اینکه توی سی سالگی اون اتفاق دوباره بیفته و تو با همه اون حسهای دفعه قبل بعلاوه یک چیزی به اسم «تجربه» اینبار تصمیم میگیری چیکار کنی هم دلبری زندگیه.
انگار که یه چیزی اضافه تر داری.
و این واقعا تکراری و حوصله سربر نیست.
و حتی بار دهم، تو ۹تا چیز مختلف داری، نه یه چیزی که ۹بار کپی شده.
توی بیش از نود درصد عمر وبلاگنویسیم، یک یا چن تا نظر خصوصی و غیرخصوصی تاییدنشده داشتم توی بخش نظرات بعنوان «نظرایی که نگه میدارم» که باید جلو چشمم باشن یا نباید پاک شن یا ... .
بازدید مهندس کشاورز قائم مقام وزیر جهادکشاورزی از شهرک گلخانه ای سامیان در اردبیلامشب از اون شباییه که میل به حرف زدن به گفتگو و به گفتن دوسِت دارم، دارم.
به اندازه کافی گوشت مرغ در استان ذخیره داریمتازگی گاهی لحظههایی پیش میاد که خط رو گم میکنم، لحظه رو گم میکنم، زندگی روگم میکنم.
یهو انگار تازه به هوش اومدم و یادم نمیاد داشتم کجا میرفتم داشتم چیکار میکردم.
گیج میشم میترسم و غم و یه چیزای ریزریز دونه دونه همه وجودمو میگیرن.
سینه مو بیشتر.
گردنمو به همه جهات میچرخونم، پاهامو تو شکمم جمع میکنم و باز انگار بیهوش میشم.
بعضی وقتا این هوشیاری سی ثانیه ست، بعضی وقتا ساعتها.
دیگه یه زمانی که از اوج و لحظهی حالِ بدم میگذره، میشم مثل بعضی صبحا که دهنم بدمزه ست و هیچی نمیتونم بخورم. نمیدونم چجوری بیدار شدنم رو به شروع روز وصل کنم در حالیکه نمیخوام چیزی بخورم و گلوم بدمزه ست و گرسنه م.
0217 - دلم ...وقتی کسی منو قلقلک میکنه، خیلی باید حالم خوب باشه که عصبانی نشم. معمولا با عصبانیت نهی اش میکنم. چون جوری واکنش میدم که میترسم بهش آسیب بزنم.
مشخصات دازای و آکوتاگاواتعداد صفحات : 0